قبلا همیه وقت اضافه داشتم . یعنی انچنان وقت داشتم که نمی دونستم چطور ازش استفاده کنم . و الان هم نمیدونم چطور از وقتم استفاده کنم ولی این بار دلیلش زیاد بودن نیست ، کم بودن وقت هست.
- ۱ نظر
- ۰۴ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۲۲
قبلا همیه وقت اضافه داشتم . یعنی انچنان وقت داشتم که نمی دونستم چطور ازش استفاده کنم . و الان هم نمیدونم چطور از وقتم استفاده کنم ولی این بار دلیلش زیاد بودن نیست ، کم بودن وقت هست.
سال هفتم هجری پیامبر (صلی الله علیه و آله) همراه هزار و ششصد نفر سرباز برای فتح قلعه خیبر که در 32 فرسخی مدینه قرار داشت روانه شدند. مسلمانان در... بیابانهای اطراف خیبر مدتی ماندند و نتوانستند قلعههای خیبر را فتح کنند. از نظر غذائی در مضیقه سختی قرار داشتند به طوری که بر اثر شدت گرسنگی، از گوشت حیواناتی که مکروه بود، مانند گوشت قاطر و اسب استفاده میکردند.
در این شرایط، چوپان سیاه چهرهای که گوسفندان یهودیان را میچراند، به حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و مسلمان شد؛ سپس گفت: این گوسفندان مال یهودیان است؛ آنها را در اختیار شما میگذارم.
پیامبر (صلی الله علیه و آله)، با کمال صراحت در پاسخ او فرمود: این گوسفندها نزد تو امانت هستند، و در آئین ما خیانت به امانت جایز نیست، بر تو لازم است که همه گوسفندان را به در قلعه ببری و به صاحبانشان بدهی. او فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را اطاعت کرد و گوسفندان را به صاحبانشان رساند و به جبهه مسلمین بازگشت.(1)
پینوشت:
1. داستانها و پندها 8/114- سیره ابن هشام 3/344
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته سید علی اکبر صداقت، نشر ناصر.
لینک خبر: سایت فارس نیوز
لینک خبر : سایت مشرق نیوز
پ.ن. سوار کردن مسافر یعنی عقد قرار داد و عهد راننده .
پ.ن. راننده قبل از سوار کردن مسافر وضعیت وی را مشاهده کرده بود و می توانست او را سوار نکند.
پ.ن. خیانت در امانت ، وفای به عهد ...
امروز داشتم وبلاگ قدیمی که از سال 90 نوشتن رو توش شروع کردم مرور میکردم . حس میکنم پست های خوبی توی اون وجود دارد که در پس های بعدی حتما از اون ها استفاده خواهم کرد
روز های خوب و بدی که سال گرد 7 ساله ای از اون ها وجود دارد. اگر پست های قدیمی حرف های مخفی داشته باشند سعی میکنم اون ها رو واضح تر بنویسم تا برای همه و حتی خودم -وقتی پیر تر شدم - شناخته شده تر باشد.
چند وقت پیش در مورد آموزش گنو/لینوکس در مدارس کاردانش بسیار ذوق زده شده بودم. در دوره متوسطه دوم و برای کلاس دهم و یازدهمی ها درسی به عنوان سیستم عامل های پیشرفته وجود دارد که در این درس دو فصل را به سیستم عامل دبیان اختصاص داده اند. تا ین جای کار خوشحالی زیادی وجود دارد که سر انجام پای نرم افزار های متن باز به دنیای بسته و محدود آموزش و پرور ، دولت و ... باز شده است. قدم کوچک و صد البته مثبتی که میتواند تا حدود بسیاری خوش حال کننده باشد.
اما در این بین ، اتفاقات تلخی رخ داده که لازم میدونم توی این پست به بعضی از اون ها اشاره کنم.
1. اشتباه فاحش در درک فلسه متن باز و استفاده از واژه های اشتباه
در این کتاب برای معرفی سیستم عامل های متن باز از واژه لینوکس که در واقع یک بخش از این سیستم عامل است استفاده شده است. و درست تر آن گنو/لینوکس و یا حتی گنو می باشد.در ادامه نیز بیشتر از کلمه رایگان به جای آزاد استفاده شده است.
2. استفاده از شبیه ساز تجاری !
در این کتاب برای استفاده و تدریس این سیستم عامل از یک شبیه ساز تجاری (Vmware workstation) استفاده شده که جا داشت تهیه کنندگان کتاب از یک شبیه ساز متن باز و یا حد اقل رایگان(virtual box) استفاده می کردند.
3. اطلاعات اشتباه
در این کتاب به نظر میرسد نویسنده یک چیزی شنیده و یک چیی نوشته . مثلا در مورد اوبونتو متن زیر از کتاب عینا تکرار می شود:« ... در سال 2004 یک شرکت آفریقایی برای توسعه سیستم عامل در آفریقا و اهداف بشر دوستانه دبیان را انتخاب و ...» در صورتی که شرکت پشتیبان این سیستم عامل انگلیسی و با مدیریت یک فرد آفریقایی است و تنها اسم این سیستم عامل یک کلمه افریقایی است و هدف آنها به هیچ عنوان تولید سیستم عامل در آفریقا نبود.
4. آیا این بخش از کتاب تدریس هم می شود؟
خبر ناراحت کننده دیگری که وجود دارد اینکه این بخش از کتاب در بعضی مدارس حذف شده و جای خود را به آموزش های دیگر داده است. مناطق مختلف آموزش و پرورش تصمیم گرفته اند این بخش را حذف کنند و به جای آن چیز های دیگری تدریس کنند . و این بسیار دردناک و غم انگیز هست .
ضرب المثل زیبایی وجود دارد که نقل به مضمون می گوید : برای خراب کردن چیزی لازم نیست از ان بد بگویید بلکه از آن بد طرف داری کنید .
مثال های زیادی وجود دارد.
از شما قرض می گیرند ، از شما در خواست خرید کالایی را دارند ، از شما در خواست می کنند برای آنها کاری را انجام دهید ، ساعت 12 شب تماس می گیرند ، اتو کردن لباسهایشان را یاد نمی گیرند ، اگه گوشی موبایلشان خراب شد به شما مراجعه می کنند ، اگر جایی برای ماندن نداشتن به یاد شما می افتند ، روز های جمعه از شما برای انجام کاری در خواست می کنند و هزار مثال دیگه ای که خیلی ها ان ها را تجربه می کنند .
در هیچ کدام از این موارد احساس شما ، وضعیت شما ، زمان شما ، روحیه شما و ... مهم نیست . آنها فقط به بفکر انجام گرفتن کارشان یا رسیدن به خواسته هایشان هستند. هرگز به این فکر نمی کنند بقیه هم برای خود قوانین ، آرزوها و برنامه هایی دارند . هرگز برای بقیه جز خود احترام قائل نیستند.
آنها بعد از ماه ها و حتی سال ها که از شما خبری ندارند زنگ می زنند و می خواهند مهمان شما شوند . آنها بدون هیچ استراحتی با تمام توان پشت سر هم به تلفن شما زنگ می زنند. آنها افراد دیگری را برای این ارتباط واسطه قرار می دهند. و در آخر آنها هرگز با خود فکر نکرده اند ممکن است شما تلفن همراهتان را به همراه نداشته باشید . شاید خسته باشید . شاید بیمار باشید . شاید تلفنتان را در محل کار جا گذاشته باشید و هزار دلیل موجه دیگر و البته شما هرگز (از منظر آنها) این حق را ندارید شاید نخواهید تلفن کسی را جواب دهید.
گاهی ازشما برای خرید یک کالای خاص در خواست می کنند تا به بازار بروید . تا اینجای کار شاید منطقی باشد ولی آنها این حق را به خود می دهند روز ، مکان ، و حتی زمان مراجعه شما را تعیین کنند. آنها برای شما برنامه میریزند بدون آنکه از برنامه شما سوال بپرسند . آنها هرگز از خود نمی پرسند شاید کسی که از او کاری خواسته ایم نتواند و یا حتی نخواهد این کار را انجام دهد. آنها نسبت به وقت و هرگونه هزینه ای که در این باره انجام میدهید بی تفاوت هستند.
آنها از شما انتظار دارند در انجام دادن کارهایشان به آنها کمک کنید. مثلا برای تایپ کتابی که می نویسند به آنها کمک کنید. صفحاتی از کتاب را برایشان تایپ کنید یا ویراستاری کنید. آنها استرس زمان تحویل پروژه را به شما تحمیل می کنند . آن را مثل یک کابل برق به شما انتقال میدهند.
آنها از شما انتظار دارند همه ی ساعات روز در دسترس باشید. آنها از شما می خواهند وسایل الکتریکی که دارند را برایشان تعمیر کنید ، یا برای آنها یک نرم افزار نصب کنید. یا خطای یک برنامه را بگیرید ، گاهی از شما میخواهند برای آنها یک برنامه کامپیوتری بنویسید آنهم دو سه ساعت مانده به زمان تحویل برنامه .
آنها برای مشکلاتشان یاد شما می افتند ، مشکلات شما را میدانند و حتی گاهی راه حل هایی هم دارند یا میتوانند به شما کمک کنند ولی آنها برای انجام ندادن آن راه حل ها بهانه می آورند و انتظار دارند شما باور کنید !
مثال های زیادی وجود دارد.
که آنها از شما نمی پرسند . آنها به شما حق نمی دهند مخالف باشید ، نه بگویید . هر وقت با چنین افراد مواجه شدید بدانید آنها فرصت طلب هستند. آنها هرگز دوست شما نیستند . آنها هرگز به شما کمک نخواهد کرد. هرگز بخاطر کاری که می کنید قدردان شما نیستند . هرگز و هرگز
این مطلب تحت پروانه CC-BY-SA است.
امروز وقتی خبر تعطیل شدن وبسایت کلوب را می خواندم نا خوداگاه به فکر فرو رفته ام و استرس تمام وجودم را فراگرفته است . همیشه خداحافظی سخت بوده و خواهد بود. وب سایت کلوب برای من نه یک شبکه اجتماعی که خیلی از آن استفاده کرده با شم است و نه حتی خاطرات زیادی از استفاده از آن دارم. این وب سایت فقط تلنگری است که من 11 سال 3 ماه و 4 روز پیش در این وبسایت عضو شده ام. 11 سالی که به سرعت تمام شد. 11 سالی که بسیاری ار آرزو ها و رویاهای مرا در خود دفن کرده است.
بیش از یک دهه از زندگی من به پایان رسیده و البته که بسیاری از اهدافم در زندگی نه فقط تحقق نیافته اند بلکه امید رسیدن به آنها نیز وجود ندارد. سال های زیادی که بی توجه به گذرشان امروز دوباره به یاد از دست رفته ها و نرسیدن های آن دوران افتاده ام.
پ.ن: شاید کلوب واقعا سایت خوبی نباشد ولی فکر کنم برای تولیدکنندگان آن این روز بسیار سخت و غم ناک باشد چرا کهتولید چنین محتوایی همانند فرزندی است که سال ها آن را بزرگ کرده اید و از آن مراقبت نموده اید
پ.ن: ...
چند روز پیش برای دانلود نرم افزار anaconda خیلی به زحمت افتادم / البته د رسایت های دانلود ایرانی برای سیستم عامل ویندوز لینک دانلود هرروز بروز رسانی میشود ولی برای مک و گنو/لینوکس باید از سایت اصلی دانلود کرد/ با توجه با حجم بالای فایل و وضعیت تراکتوری سرعت اینترنت و عدم قابلیت «وقفه در دانلود» برای لینک نرم افزار anaconda لینک اخرین ورژن رو در زیر برای دانلود کسانی که نیازمند این نرم افزار هستند قرار میدهم.
پ.ن۱: این نرم افزار در واقع یک بسته کاملی از پاتون ۳ به همراه کتابخانه های مختلفی از جمله numpy ، matplotlib ، panda و ... می باشد